سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر

 

در آستانه سال جدید شمسی نه فقط مقاومت ، بلکه جمهوری اسلامی ایران به عنوان سکان دار جریان انقلاب اسلامی در آستانه رویارویی با اسرائیل به عنوان دشمن شماره یک خود ، آن هم در پشت مرز سرزمین‌های اشغالی است...

گزاره اول

پایگاه خبری انصارحزب الله: «قطعا راهبرد آمریکا ، عربستان ، ترکیه، قطر و کشورهای اروپایی برای سرنگونی بشار اسد با شکست مواجه شده است و این شکست، شکست راهبردی برای جبهه غربی، عربی و صهیونیستی است و یک پیروزی بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران حاصل شده است. قدرت نفوذ ایران از محور ایران ، عراق و سوریه تا مدیترانه رسیده و این سومین بار است که قدرت نفوذ ایران تا مدیترانه گسترده شده است. خط دفاعی ما دیگر شلمچه نیست، مرز دفاعی ما جنوب لبنان با اسراییل است و عمق دفاع استراتژیک ما تا کنار مدیترانه و بالای سر اسراییل رسیده است. نگرانی غربی‌ها از توسعه نفوذ قدرت ایران ازخلیج فارس تا مدیترانه است.»

این گزاره ، بخش پایانی سخنان سرلشکر «سید یحیی رحیم‌صفوی» دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا است که روز 12 اردیبهشت1393 در مراسمی ‏ بمناسبت سالگرد ‏آغاز عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر ‏در محل سپاه صاحب الزمان (عج) استان اصفهان بیان شده بود.

گزاره دوم و یک برداشت ساده

اما نیمه شب چهارشنبه 21 خرداد 1393 شماری از نیروهای «داعش» که تعداد آنها تقریبا2000 نفر برآورده می شد ، به سه بخش تقسیم شدند ،750 نفر از آنان وظیفه حمله به «تکریت» و1500 نفر دیگر هجوم به دو شهر «الدور» و «سامرا» را در دستورکار خود قرار دادند.همچنین گروه کوچکی به رهبری «علی سلمان الدلیمی» (ابورعد) مناطق «الرشرقاط» ، «بیجی» و «صینیه» را مورد یورش قرار دادند.

به موازات «داعش» ، گروه دیگری با نام «جیش الاسلامی» نیز وارد عمل شد و شهر «الضلوعیه» را بدون درگیری ، تصرف کرد و اجازه ورود به نیروهای داعش به این شهر را نیز نداد. همچنین دو شهر «یثرب» و «عزیز» نیز توسط یک گروه دیگر به نام «انصار السنه» تصرف شد.

مناطق «علم» ، «الحجاج» و «البوعجیل» نیز به تصرف حدود 3000 هزار نفر از عشایر وابسته به شیخ «ابومنار العلمی» در آمد. شهرهای منطقه «الاسحاقی» و «بلد» نیز سهم گروههای «جیش المجاهدین» و «جیش نقشبندیه» شد که وابسته به حزب بعث و تحت فرماندهی «عزت الدوری» معاون صدام معدوم قرار داشتند. این درحالی است که اشغال شهر موصل در کنار مناطق «الوحده» ، «السکر» و «البلدیات» توسط داعش به امیری «عبدالله یوسف» معروف به «ابوبکر الخاتونی» اشغال شد. اما از دیگر سو شهر «جلولاء» (65 کیلومتری بغداد) در استان شرقی «دیاله» عراق نیز به کنترل شورشیان در آمد که در فاصله کمی از مرز ایران قرار داشت.

بنابراین ساده ترین برداشت از گزاره دوم ، این مسئله است که در مدت کمتر از40 روز مرز دفاعی جمهوری اسلامی ایران از جنوب لبنان به «جلولاء» در عراق و عمق دفاع استراتژیک ما از کنار مدیترانه و بالای سر اسرائیل به خط مرزی استان «دیاله» در عراق با جمهوری اسلامی ایران منتقل شد.

زوایای دیگر

به نظر می رسد حالا باید به بررسی این مسئله پرداخت که آیا «برداشت ساده» پیشین از ترتیبات رخدادهای حدفاصل 12 اردیبهشت تا 21 خرداد سال 1393 صحیح است یا زوایای دیگری از واقعیت وجود دارد که می تواند مبنای تولید برداشت ها و تحلیل‌های عمیق و راهبردی باشد؟

یالثارات در شماره771 که روز21 آبان 1393 منتشر شده بود بر اساس رصد میدانی عملکرد معارضین سوری (به غیر از داعش) ، صحنه ای ترسیم کرده بود که براساس آن ، این نیروها پس از آغاز حملات هوایی نیروهای ائتلاف ، تا پایان ماه مهر ، با اجرای 8 عملیات در2 محور «قنیطره» ، «غوطه شرقی» ، این مناطق را در جبهه جنوبی دمشق به تصرف خود درآورده و در حال فشار برای ورود به پایتخت سوریه از منطقه «الکسوه» در دروازه جنوبی این شهر بودند. اما پس از گذشت 4 ماه و از روز 19 بهمن1393 لشکر نهم ارتش سوریه به همراه تیپ 121 این ارتش ، با 50 دستگاه تانک «تی – 72 » وارد جبهه جنوب شدند.

منابع اطلاعاتی اسرائیل مدعی هستند این واحدها از سوی4000 نیروی حزب الله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران همراهی می شدند و نام عملیات «علی الله دادی برای شهدای قنیطره» بود. همچنین دیده بان حقوق بشر سوریه تعداد نیروهای ارتشی این کشور در این عملیات را 1000 نفر ارزیابی کرده بود که در مجموع 5000 نیروی عملیاتی را تشکیل می دادند. البته منابع خبری مرتبط با حزب الله لبنان ، بدون اشاره به تعداد نیروهای مشارکت کننده در این عملیات ، این تعداد را شامل نیروهای دفاع ملی سوری ، حزب الله لبنان ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، ارتش سوریه و تیپ فاطمیون (مجاهدان افغان) اعلام کرده بودند.

از دیگر سو منابع اطلاعاتی اسرائیل در حالی هدف نهایی این عملیات را استقرار در منطقه مرکزی و جنوبی جولان اعلام کرده بودند که این عملیات اولین هجوم گسترده زمینی مقاومت محسوب می شد که رسانه ها به وضوح از آن با عنوان یک عملیات مشترک از سوی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – حزب الله لبنان و ارتش سوریه یاد کردند که البته هیچ گاه از سوی این نهادها تکذیب نشد.

بر این اساس ، عملیات هجومی گسترده مقاومت در ساعات اولیه ، ارتباط جنوب قنیطره با غرب درعا را قطع کرد و به آزادی مناطق «الهباریة» ، «تل مرعی» ، «الطیحة» ، «الدناحی» ، انجامید و با بمباران شدید «تل الحارة» ، و «الحارة» توسط نیروی هوایی سوریه ادامه یافت.

در حالی عملیات مشترک نیروهای مقاومت به طور مستقیم از سوی «مصطفی بدرالدین» از حزب الله و قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسدران ، هدایت می شد که آنان ، پس از سیطره بر «دیرالعدس» به پیشروی در مثلّث «درعا ـــ القنیطرة ـــ ریف دمشق الغربی» ادامه دادند و بر تپه هایی راهبردی که بین جولان و جاده قدیم درعا امتداد دارد تسلط یافتند و راه حمله به «تل الحارة» در40 کیلومتری جنوب دمشق و نزدیک قنیطره را باز کردند و بدین ترتیب بر دو محور دمشق – قنیطره و دمشق – درعا تسلط یافتند.

چهره به چهره با فرماندهان سپاه در جولان

اما منابع امنیتی اسرائیل ضمن انتشار اطلاعات تکمیلی به نکات قابل تاملی به این شرح اشاره کردند:« اهداف سپاه پاسداران در عملیات «علی الله دادی برای شهدای قنیطره» چیزی فراتر از باز پس گیری جبهه جنوبی و قصد آنان در واقع تثبیت موقعیت حزب الله در جولان است. ما در مرزهای شمال شرقی اسرائیل برای اولین بار با آنان چهره به چهره شدیم. تعداد زیادی از فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران در قنیطره و رودرروی اسرائیل قرار دارند.

از همه مهم تر این است که سرلشکر سلیمانی فرماندهان را موظف به تصرف دهها کیلومتر مربع از کوههای «تل الحاره» نموده که یک پایگاه با تجهیزات پیشرفته جاسوسی روسیه در آن قرار دارد و به بزرگترین مرکز اطلاعاتی سپاه پاسداران در خاورمیانه متصل می شود و آنان را قادر به رصد تحرکات نظامی اسرائیل در جایی می کند که دقیقا پهلو به پهلوی ما هستند. «تل الحاره» با3500 پا ارتفاع بلند ترین نقطه جولان محسوب می‌شود که سپاه را مشرف به عملکرد ارتش اسرائیل در این منطقه می‌کند.»

اما این منابع امنیتی از مشاهده یک پدیده بدیع دیگر در جولان نیز خبر می دهند: «ما در خلال اجرای عملیات «علی الله دادی برای شهدای قنیطره برای اولین بار حدود2000 نیروی افغانی و پاکستانی را در جولان مشاهده کردیم که توسط سپاه پاسدارن فرماندهی می‌شدند و در ستون های مشترک با نیروهای حزب الله در این منطقه جابجا می شدند. این دو گروه که متشکل از هزاره های افغان و شیعیان پاکستانی بودند در قالب دو تیپ «فاطمیون» و «زینبیون» سازماندهی شده اند.»

همین منابع روز30 بهمن از انتقال سریع هزاران نیروی افغانی و پاکستانی از فرودگاههای تهران و بغداد به لاذقیه در سوریه برای ورود به جبهه حلب خبر داده و اعلام کرده بودند سپاه توانایی انتقال سریع این نیروها در مقیاس وسیع به جبهه جولان را نیز دارد.

وضعیت عراق

اما در عراق نیز وضعیت مشابهی از نظر تشکیل ساختارهای جدید نیروهای شیعه وفادار به جریان انقلاب اسلامی در جریان است. ساختاری که داعش را به شکل تدریجی از «جلولاء» ، «سعدیه» ، «العظیم»، و «سلیمان بیک» در استان دیالی و کمربند دفاعی بغداد به عقب راند.

این عقبگرد در شمال پایتخت عراق در «بیجی» و در جنوب غربی بغداد در «جرف الصخر» بسیار محسوس بود و داعش را تا بیابان های شمال فلوجه به عقب فرستاد. داعش همچنین در جبهه شمال عراق از سینجار و شهرهای اطراف آن به عقب رانده شد. و از روز جمعه 8 اسفند 1393 نیز حدود30 هزار نیروی عراقی متشکل از ارتش، پلیس ، عشایر سنی عراق و «حشد الشعبی»، عملیات پاکسازی شهر تکریت از داعش و عناصر بعثی را با نام «لبیک یا رسول الله» آغاز کردند. نیروهای شیعه ای که در قالب «حشد الشعبی» به این عملیات اعزام شدند شامل گردانهای شیعه «عصائب اهل الحق» ، «حزب الله» ، «امام علی» ، «سیدالشهداء» ، «گروهانهای خراسانی» و «سازمان بدر» بودند که سرلشکر قاسم سلیمانی نیز آنان را در این عملیات همراهی می کرد.

برداشت‌های جدید

ما در این گزارش از ورود به مسئله یمن که خود یک موضوع مستقل بوده و حوزه جغرافیایی آن شبه جزیره عربستان است پرهیز می کنیم. و در ادامه به تدوین روندهای موجود خواهیم پرداخت:

1- واقعیت اینجاست که طی 9 ماه گذشته اسرائیل بواسطه تسلط نسبی داعش بر مناطق مرکزی سوریه و استانهای سنی نشین تا حدودی فضای تنفس بیشتری پیدا کرد. البته این فضا بواسطه درگیر شدن جمهوری اسلامی ایران و حزب الله در جبهه های سوریه و عراق حاصل شد. این وضعیت تاجایی پیش رفت که اسرائیل با خروج نیروهای عراقی از جبهه جنوب آرایش تهاجمی اتخاذ کرد که حمله به کاروانهای سلاح و فرماندهان حزب الله و سپاه پاسداران در دیماس و قنیطره بخشی از آن بود.

2- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سرعت عمل بالا به کادر سازی از نیروهای جایگزین برای شیعیان عراق پرداخت و با اعزام شیعیان پاکسانی و افغان به جبهه سوریه ، مجددا موازنه را به نفع خود تغییر داد و اکنون در حال ایجاد آرایش تهاجمی است. در واقع باید گفت طی یک سال نفس‌گیر ، شرایط چنان تغییر کرد و تهدید چنان تبدیل به فرصت شد ، که اکنون جمهوری اسلامی ایران نه با نیروهای حزب الله لبنان در همسایگی فلسطین اشغالی، بلکه با تجمیع سپاهی از شیعیان افغان و پاکستانی بی پرده به مصاف خصم شماره یک خود رفته است.

3- اما یک نکته مهم پس از این ترتیبات ظهور مرحله ای است که دیگر کسی شاهد انکار حضور سپاه پاسداران و نیروهای سازماندهی شده توسط این نهاد در ورای مرزهای جمهوری اسلامی و به خصوص پشت مرزهای سرزمین های اشغالی نیست.

شواهدی از لابه‌لای کلام دشمن شماره یک

بنابراین به نظر می رسد ما باید از برداشت سطحی ابتدایی در این گزارش عبور نمائیم. همچنین به نظر می رسد واقعیت به ما نشان می دهد که علی رغم تغییرات اولیه در ابتدای سال 93 اکنون و در آستانه سال جدید شمسی نه فقط مقاومت ، بلکه جمهوری اسلامی ایران به عنوان سکان دار جریان انقلاب اسلامی در آستانه رویارویی با اسرائیل به عنوان دشمن شماره یک خود ، آن هم در پشت مرز سرزمین‌های اشغالی است. ما در ادامه بخشی واقعی و بدون روتوش و اصلاح از سخنان نتانیاهو در کنگره آمریکا را به عنوان شاهد اثبات ادعای خود برای مخاطبان یالثارات منتشر خواهیم کرد. هرچند ادبیات این سخنان به دلیل خروج از دهان دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران و جریان انقلاب اسلامی ، گستاخانه است اما هراس نهفته در آن حکایت از خطر فزاینده‌ای است که اسرائیل را در آینده‌ای نزدیک با آن روبرو خواهد ساخت.

نخست وزیر رژیم غاصب در بخشی از سخنرانی حدودا یک ساعته در کنگره آمریکا می گوید: «درهمان سال (1979 – پیروزی انقلاب اسلامی) ، افراطیون برای ایران یک قانون اساسی جدید تدوین کردند. طی این قانون اساسی سپاه پاسداران نه تنها موظف به پاسداری از مرزهای ایران، بلکه مسئول ماموریت ایدئولوژیک جهاد نیز شد. بنیانگذار این رژیم ، آیت الله خمینی ، پیروان خود را تشویق و ترغیب کرد که انقلاب را به سراسر دنیا صادر کنند. و من اینجا در واشنگتن دیسی ایستاده‌ام و این تفاوتی چشمگیراست. سنگ بنای آمریکا نوید بخش زندگی ،آزادی و دستیابی به خوشبختی است. سنگ‌بنای تاسیس ایران وعده دهنده مرگ ، ظلم ، و جهادطلبی است. و با توجه به این که کشورها در سراسر خاورمیانه در آستانه فروپاشی هستند، ایران هم دقیقاً از این خلا استفاده می کند تا به این منظور خود برسد. آدم کشان ایران در غزه ، نوکران آن در لبنان، سپاه پاسداران آن در بلندی‌های جولان از سه طرف اسرائیل را در چنگال وحشت قرار داده اند. با پشتیبانی ایران ، اسد مردم سوریه را قتل عام می کند. با پشتیبانی ایران، نیروهای غیرنظامی شیعه در عراق مشغول به وحشی‌گری هستند. با پشتیبانی ایران ، حوثی‌ها در حال در دست گرفتن کنترل یمن هستند و تنگه های راهبردی در دهانه دریای سرخ را تهدید می‌کنند ، همچنین تنگه هرمز که دومین گلوگاه نفتی جهان را به ایران داده است. هفته گذشته ایران نزدیک تنگه هرمز‌، رزمایشی نظامی انجام داد و یک ماکت ناو هواپیمابر آمریکا را منهدم کرد. این اتفاق فقط یک هفته پیش رخ داد یعنی زمانی که با ایالات متحده در حال مذاکرات هسته ای بودند. اما متاسفانه طی 36سال گذشته ، حملات ایران علیه ایالات متحده اصلا حملات ماکتی نبوده است. و اهداف این حملات کاملا واقعی بوده است.»

بنابراین به نظر می رسد اگر قرار باشد سرلشکر صفوی در آستانه یک سالگی سخنرانی خود مجددا خطوط موجود را ترسیم کند واژه «تهاجم» را جایگزین «تدافع» خواهد کرد و چنین خواهد گفت: «مرز تهاجمی ما جنوب لبنان با اسراییل است و عمق دفاع استراتژیک ما تا کنار مدیترانه و بالای سر اسراییل رسیده است.»


منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)